گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۱

 

چه دولت است که من نامت از ادب گیرم

ز شرم دست تهی دامنی به لب‌گیرم

به عشق اگر همه تن غوطه‌ام دهند به قیر

چوداغ لاله سحرها به طوف شبگیرم

به این زبان که چو شمعم دماغ می‌سوزد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode