گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸

 

برغم من بحریفان می شبانه مکش

مسوز جان من و آه عاشقانه مکش

گذار تا بروم گرد بازی اسبت

هوای ره مکن ایشوخ و تازیانه مکش

ز کاکل تو دل تیره بخت میجویم

[...]

بابافغانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷

 

به گوش صبر دلا نالهٔ شبانه مکش

سمند شوخ مزاج است، تازیانه مکش

نگویمت که به دل های ریش رحمی کن

شکست قیمت عنبر، به زلف شانه مکش

چنین به آتش گل، عندلیب، در گلشن

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode