گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح ابونصر مملان

 

اگرچه جانان کسرا عزیز چون جان نیست

مرا جهان و سرو جان بجای جانان نیست

نباشد انده جانان چو آمد انده جان

مراست انده جانان و انده جان نیست

شفا و راحت جان من آن دو مرجان بود

[...]

قطران تبریزی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

مرا به درد فراق تو هیچ درمان نیست

به غیر آتش عشق رخ تو در جان نیست

تو جانی و ز برم دور می شوی چه کنم

ز جان مفارقت ای نور دیده آسان نیست

مرا نیاز به روز وصال بسیارست

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳

 

هزار محنت و غم چون فراق یاران نیست

هزار غم چو غم عشق غمگساران نیست

برفتم از نظر آن دلفریب و می گفتم

ترحّمت چه سبب بر امیدواران نیست

ز دیده اشک روان می رود ز هجر چه سود

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴

 

کدام دل که به داغ فراق بریان نیست

کدام دیده ی جان بی رخ تو گریان نیست

به جان رسید مرا دل ز روز درد فراق

شب فراق مرا گوییا که پایان نیست

اگر تو تلخ بگویی ورم برنجانی

[...]

جهان ملک خاتون
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵

 

علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست

به چشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست

ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود

دلیل راهروان کس درین بیابان نیست

ز بهر تن زرهی نیست به ز نقش حصیر

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۳

 

کرم در آب و گل چرخ تنگ میدان نیست

به روزنامه خورشید، مد احسان نیست

نوشته اند به خون جگر برات مرا

ز فکر نعمت الوان دلم پریشان نیست

صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۴

 

کدام شب نی کلک من آتش افشان نیست؟

کدام روز که شیری درین نیستان نیست؟

دویی به راه نگاه تو خار ریخته است

وگرنه سبزه بیگانه در گلستان نیست

نه هر که حرف شناسد به غور حسن رسد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۵

 

سزای خواب بود دیده ای که گریان نیست

نفس و بال بود بر دلی که نالان نیست

چه نسبت است به عمر ابد شهادت را؟

که آب تیغ، گرانجان چو آب حیوان نیست

شد از گرفتگی عقل، کار بر من سخت

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷

 

به دور چشم توام التجا به دوران نیست

نگاه گرم کم از خاتم سلیمان نیست

فریب خورده دام نگاه می داند

که زیر تیغ تغافل نشستن آسان نیست

ز گرد راه تو روشن کنم سواد نظر

[...]

اسیر شهرستانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نیست

ندیده لذت سرما تنی که عریان نیست

سفال خانهٔ ما بشکند سر فغفور

که مور کلبهٔ ما کمتر از سلیمان نیست

چو باده خون جگر نوش و ذوق را دریاب

[...]

سعیدا
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)

 

کسی به فکرکفن کردن شهیدان نیست

مگر حسین من ای عمه جان مسلمان نیست

صامت بروجردی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

سیاهکارتر از من کسی به دوران نیست

فزونتر از گنهم قطره های باران نیست

اگر به وهم نیاید فزونی گنهم

بدین خوشم که فزونتر ز لطف یزدان نیست

به هر چه می نگرم واله ی تو می بینم

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۱ - باقای دبیر الملک نوشتم که باقای ذکاء الملک وزیر عدلیه برساند

 

خدایگانا میرا ز حال خود قدری

به حضرت تو سرایم که جان کتمان نیست

همه پزشکان از من کناره می جویند

مگر که درد مرا ای حکیم درمان نیست

همه دلیران پیش قضا سپر فکنند

[...]

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode