×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
مسافران که در این ره به کاروان رفتند
عجب مدار که از فتنه در امان رفتند
دلا چو جان و جهان فانی اند اهل نظر
به ترک جان بگرفتند و از جهان رفتند
از این منازل فانی به عزم شهر بقا
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۷ - مخمس
گذشت عمر و حریفان هم از جهان رفتند
کجا روم چکنم زانکه بی نشان رفتند
درین سفر همه با چشم خونفشان رفتند
دریغ قافله عمر کانچنان رفتند
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹۵
یکایک از نظرم نور پیکران رفتند
ستاره های شب افروزم از میان رفتند
به زمهریر جهان، هم صفیر زاغانم
خزان رسید و گل افسرد و بلبلان رفتند
ز خون دل شکنم بعد از این خمار، مگر
[...]