گنجور

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶۸

 

سر ملوک جهان فخر دین تو آن شاهی

که ماه و مهر ز رای تو می برند شعاع

تویی که همت تو سر بدان فرو نارد

که با فلک بودش ملک کاینات مشاع

خدایگانا دانی که در ممالک تو

[...]

ظهیر فاریابی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

بسوز سینه رسند اهل دل بذوق سماع

که شمع سوخته دل را از آتشست شعاع

حدیث سوز درون از زبان نی بشنو

ولی چو شمع نباشد چه آگهی ز سماع

بچشم آهوی لیلی نظر کن مجنون

[...]

خواجوی کرمانی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲

 

قسم به حشمت و جاه و جلالِ شاه شجاع

که نیست با کَسَم از بهرِ مال و جاه نزاع

شرابِ خانگیم بس مِیِ مُغانِه بیار

حریفِ باده رسید ای رفیقِ توبه وِداع

خدای را به مِی‌ام شست و شویِ خِرقه کنید

[...]

حافظ
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۶

 

به فر دولت گیتی فروز شاه شجاع

که با کسم نبود بهر مال و جاه نزاع

بیار می که چه خورشید مشغل افروزد

رسد به کلبه درویش نیز فیض شعاع

صراحتی و حریفی خوشم زدنیا بس

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱

 

سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع

فکند بر کتف کوه طیلسان شعاع

صفای کاسه می برفروخت بزم طرب

نوای نغمه نی برگرفت راه سماع

درآمد از درم آن مه گشاده و بسته

[...]

جامی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع

که لای باده مقررر شد از برای صداع

مرید و مرشد و خادم تمام می دانند

که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد

[...]

نظیری نیشابوری
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

منم غلام به اخلاص آن امام مطاع

از اوست امر و ازین بنده امتثال و سماع

نه لوح سینه غباری ز دشمنی دارد

نه با کسی بود از بهر مال و جاه نزاع

به دل محبت آل نبی بس است مرا

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

منم غلام به اخلاص آن امام مطاع

از اوست امر و ازین بنده امتثال و سماع

نه لوح سینه غباری ز دشمنی دارد

نه با کسی بود از بهر مال و جاه نزاع

به دل محبت آل نبی بس است مرا

[...]

فیض کاشانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

هنر نمی‌خرد ایام غیر اینم نیست

کجا روم به تجارت به این کساد متاع

خدای را به می‌ام شست و شوی خرقه کنید

که من نمی‌شنوم بویِ خیر از این اوضاع

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode