گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۳

 

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش

که عشق هست براق خدای می‌تازش

تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد

چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش

گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۶

 

شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش

دل خراب طپیدن گرفت از آغازش

به بر گرفت رباب و ز سر نهاد کله

ز دست رفت دل من چو دید سر بازش

دل از بریشم او چون کلابه گردانست

[...]

مولانا
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۲

 

دلی که عشق حقیقی کند سرافرازش

سزد که باز نگوید به هیچکس رازش

دلا دو دیده بدوز و بغیر شه منگر

اگر ز غیرت او واقفی و از نازش

اگر سواره عشقی و طالب معراج

[...]

حسین خوارزمی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۱

 

همای همت من آنچنان رمید از خلق

که گر بعرش در افتد مجال پروازش

ز آفتاب چنان بگذرد هم از دهشت

که ذره یی نفتد سایه بر زمین بازش

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۹

 

مگر ز موج شراب است رشته سازش؟

که می دود به رگ و پی چو روح آوازش

کباب مطرب رنگین نوای عشق شوم

که ساخت گوشه نشین عندلیب راسازش

چو شیشه هرکه به آوازه می کند احسان

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۷

 

به عزم صید چنان گرم خاست شهبازش

که خنده در دهن کبک سوخت پروازش

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹

 

دلی که گردش چشم تو بشکند سازش

به ذوق سرمه شدن خاک لیسد آوازش

به هر زمین‌ که خرام تو شوخی انگیزد

چمن به خنده نگیرد غبار گلبازش

به محفلی‌ که نگاهت جنون‌ کند تعمیر

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode