گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰

 

ترا اگر چه فراغت بود ز یاری من

بریده نیست ز وصلت امیدواری من

از آرزوی تو در خاک و خون همی گردم

بیا و عزت خود باز بین و خواری من

در اشتیاق تو شبها چنان بنالیدم

[...]

سیف فرغانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶

 

اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من

نمی شود ز تو قطع امیدواری من

بجور کشت مرا در وفای تو اغیار

ترا چه شد که نکردی بلطف یاری من

شدم فتاده تر از خاک ره نکرد کسی

[...]

فضولی
 
 
sunny dark_mode