گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

ترا که طره ی مشکین و خط نگاریست

چه غم ز چهره ی زرد و سرشک گلناریست

فغان ز مردم چشمت که خون جانم ریخت

چه مردمیست که در عین مردم آزاریست

از آن دو چشم توانای ناتوان عجبست

[...]

خواجوی کرمانی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶

 

بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست

که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست

در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست

چه جایِ دم زدنِ نافه‌های تاتاریست

بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق

[...]

حافظ
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

چه شد که عشوه دگر مست خویشتن‌داریست

کرشمه صید فریبی نگاه پرکاریست

بلا به چین سر زلف غمزه زندانیست

اجل به سایة مژگان ناز زنهاریست

مدار ناله به مرغوله‌های زنجیرست

[...]

فیاض لاهیجی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲

 

اگرچه در ره هستی هزار دشواریست

چو پر کاه پریدن ز جا سبکساریست

به پات رشته فکندست روزگار و هنوز

نه آگهی تو که این رشتهٔ گرفتاریست

بگرگ مردمی آموزی و نمیدانی

[...]

پروین اعتصامی
 
 
sunny dark_mode