گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۲

 

مرا هوای سحرگه پیام آورد

نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد

دلم به مقدم او پر زلعل و در طبقی

به دست مردم چشمم پی نثار آورد

غلام فصل بهارم که هر ورق زگلش

[...]

ادیب صابر
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - هنگام شکستن دست ملک الشعراء بهار در آغاز جنگ عمومی و مهاجرت فرماید

 

شکست دستی کز خامه بس نگار آورد

نگارها ز سر کلک زرنگار آورد

شکست دستی کاندر پرند روم و طراز

هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد

شکست دستی کز شاهدان حجله طبع

[...]

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - جواب قصیدهٔ ادیب‌الممالک (در حادثه شکستن دست بهار)هم

 

شکست دستی کز خامه بی‌نگار آورد

نگارها ز سرکلک زرنگار آورد

شکست دستی کاندر پرند روم و طراز

هزار سحر مبین هردم آشکار آورد

شکست دستی کز شاهدان حجلهٔ طبع

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ -

 

ز رنج دستم گر آسمان نزار آورد

به دسترنجم صد گنج درکنار آورد

من آن ضعیفم کز رنج‌، گنجم آمده بار

بسا ضعیفا کز رنج گنج بار آورد

چنین شنیدم پروبز را، که باد صبا

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode