گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۵

 

شب سیاه به تاریکی ار نشینم به

که از چراغ لئیمان به من رسد تابش

جگر بر آتش حرمان کباب اولیتر

که از سقایهٔ دونان کنند سیر آبش

۲ بیت
انوری
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۷ - ایضا له

 

شب سیاه به تاریکی ار نشینم به

که از چراغ لئیمان به من رسد تابش

جگر بر آتش حرمان کباب او لیتر

که از سقایۀ دو نان کنند سیرابش

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٩٧

 

شب دراز بتاریکی ار نشینم به

که از چراغ لئیمان بمن رسد تابش

جگر ز آتش حرمان کباب اولی تر

که از سقایه دونان کنند سیرابش

۲ بیت
ابن یمین
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۲

 

شکستْ رنگِ مرا رنگ همچو مهتابش

ربود خواب مرا نرگسِ گران‌خوابش

میان برهمن و بت حصار سنگ کِشد

نظرفریبی ابروی همچو محرابش

عقیق خون مسیحا به زیرِ لب دارد

[...]

۷ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۳

 

لطیفه ای عجب است این که لعل سیرابش

مدام می چکد وکم نمی شود آبش

کسی که راه به بحر محیط وحدت برد

غریب نیست درآغوش دشت سیلابش

چو مرده ای است که خوابانده اند در کافور

[...]

۵ بیت
صائب
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۹

 

ابومسیلمه گر دعوی نبوت کرد

جز این چه سود که خوانند خلق کذابش

گرفتم آنکه به شب کرمکی همی تابد

چه حدٌ آنکه برابر کنی به مهتابش

۲ بیت
قاآنی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۶ - سئوال از ملک الموت

 

یزید شد چه خبردار از تب و تابش

روانه کرد به تسکین وی سر بابش

۱ بیت
صامت بروجردی