گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵

 

به وقت گُل شدم از توبهٔ شراب خَجِل

که کَس مباد ز کِردارِ ناصَواب خَجِل

صَلاحِ ما همه دامِ رَه است و من زین بحث

نی‌ام ز شاهد و ساقی به هیچ باب خَجِل

بُوَد که یار نَرَنجَد ز ما به خُلقِ کریم

[...]

حافظ
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱

 

ایا ز تاب جمال تو آفتاب خجل

ز عطر سنبل زلف تو مشک ناب خجل

ز دانه‌های دهان تو در دهانهٔ لعل

در اندرون صدف لؤلؤ خوشاب خجل

نقاب چهره برافکن که پرده دار چمن

[...]

ابن حسام خوسفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴۸

 

نیم ز پرسش محشر به هیچ باب خجل

که خود حساب نمی گردد از حساب خجل

نکرد تربیت عشق در دلم تاثیر

چو تخم سوخته گردیدم از سحاب خجل

چنین که من خجل از سایلم ز بی برگی

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲

 

زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل

ز خط غالیه سای تو، مشک ناب خجل

به دل خیال تو آمد شبی و منفعلم

که میزبان شود از کلبهٔ خراب خجل

دلم ز وعده بر آتش فکندی و رفتی

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode