گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

کسی از تو مرا می دهد به وصل بشارت

به مژده می دهمش گر کند به دیده اشارت

گرم عقوبت صد خون ناحق است به گردن

عذاب روز فراقت کفایت است کفارت

به یورت گاه تو تا کوچ کرده اند از این جا

[...]

حکیم نزاری
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

حکایت لب شیرین عبارتت به عبارت

چو آورم نچشد کام شهد غیر مرارت

فزون ز مژدهٔ وصل است خرمی تو قاصد

مگر به سوی من آری ز مرگ غیر بشارت

علاج گریه ی من زآن نمیکنی تو که دارد

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode