اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶
دو دیده در ره آن مه که کی سواره در آید
کجا بطالع من هرگز این ستاره بر آید
اگر براه امیدش هزار سال نشینم
هزار ساله مرادم بیک نظاره بر آید
وگرچه در دل من دوزخی است زآتش عشق
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۱
مرا که گبر و مسلمان نظر پرست شناسد
خوشم که هر کسی ام انچنانکه مست شناسد
اگر چه مستم و رسوا ز طعن غیر خلاصم
بکوی میکده هشیار کو؟ که مست شناسد
مخوان ز کعبه به دیرم که خاطری ننشیند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۸
گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندارد
گذشت از همه عالم و زین گزیر ندارد
نکرد گوشه ابرو بسوی گوشه نشینان
کمان ابروی او میل گوشه گیر ندارد
چو غنچه این دل نازک درون پرده دلهاست
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۱
ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم
که سنگ می شکند شیشه یی که ما داریم
بیا که ساقی ما را شکایت از کس نیست
وگر کند گله ما هم بهانه ها داریم
ز گلستان نکویی نمیرسد مارا
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۲
گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی
چه خنده یی چه نگاهی چه نرگسی چه دهانی
بچهره چشم فروزی بعشوه مرد گدازی
عجب ملیح بیانی غریب چرب زبانی
رخی چه نازک و دلجو قدی چه چابک و رعنا
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲
خمد ز سستی تب پشت بیتو بس تن را
که ستیست بسی از تبت به بس تن زار
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲
هلاک نرگس خویشم اگر کنی بارادت
کلاه بخت بچرخ افکنم چو گل ز سعادت
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲
لب تو شربت کوثر قد تو قامت طوبی
خد تو لاله نوبر خط تو سر خط خوبی
قد تو قامت طوبی لب تو شربت کوثر
خط تو سر خط خوبی خد تو لاله نوبر
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ دوم در مدح سلطان یعقوب » بخش ۱۰ - دایره تدویر
ایا شهی که بجان اهلیت گهر افشاند
نشاید آنکه کند کس دریغ ازو دینار
رهی بر تو که دریای پر دری آمد
که تا دهانش پر از در کنی و سیم نثار
اهلی که فشاتد بر تو در پر
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲
هوای گلشن کویت نسیم کشور جانها
گدای خرمن مویت شمیم عنبر سارا
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲
بلاغ من که بود در بیان حسن تو راغب
بیان حال نماید که شوق آمده غالب