گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲۲

 

خه از کجاها می رسی آلوده می همچنین

در خون شده زلف آنچنان، رخسار پر خوی همچنین

چون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولی

آخر مسلمانی ست این، ای دوست، تا کی همچنین

سختی جانم بین که چون، سوز ترا تاب آورم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode