گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۲

 

گرد جهان گردیده من چون روی تو نادیده من

ز آنروز اسباب جهان جز عشق تو نگزیده من

از پرتو نور رخت تابی فتاده در دلم

کز هستیش چون کوه طور بر خویشتن لرزیده من

آیا چه مستیها کنم آندم که برگیری نقاب

[...]

فیض کاشانی
 
 
sunny dark_mode