گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶

 

آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند

از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند

دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسئله

و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند

چون رشتهٔ ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

آنان که شمع آرزو در بزم عشق افروختند

از تلخی جان کندنم از عاشقی واسوختند

دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مساله

و امروز اهل میکده رندی زمن آموختند

چون رشته ی ایمان من بگسسته دیدند اهل کفر

[...]

شیخ بهایی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

دی مفتیان شهر را تعلیم کرده مسئله

و امروز اهل میکده رندی ز من آموختند

یارب چه فرخ طالعند آنان که در بازار عشق

دردی خریدندو غم دنیا و دین بفروختند

چون رشتهٔ ایمان من بگسسته دیدند اهل کفر

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode