گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط

 

ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی

معنی چشمهٔ زمزمی بل عیسی‌بن مریمی

ناصرخسرو
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵

 

یارب لیل مظلم قد قلت یارب ارحم

حتی تجلی الصبح لی فی‌الساترین المعلم

جام صبوحی ده قوی چون صبح بنمود از نوی

بوئی چو باد عیسوی رنگ چو اشک مریمی

هات من الدن دما فاشرب هنیا فی‌الملا

[...]

خاقانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳۴

 

بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی

در پیچ پیچ زلف تو پوشیده شد چون عالمی

دلهاست در زلفت اگر شانه کنی آهسته تر

زیرا نباید ناگهانی خونی چکد از هر خمی

چند از خیالت هر شبی صبح دروغینم دمد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode