گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۰

 

ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی می‌روی

دانا و بینای رهی آن سو که دانی می‌روی

بی‌همره جسم و عرض بی‌دام و دانه و بی‌غرض

از تلخکامی می‌رهی در کامرانی می‌روی

نی همچو عقل دانه چین نی همچو نفس پر ز کین

[...]

مولانا
 
 
sunny dark_mode