گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳۷

 

ماه هلال ابروی من عقل مرا شیدا مکن

غمزه زنان زین سو میا، آهنگ جان ما مکن

ای من، غلام روی تو، گر جور خواهی ور ستم

بر بنده خود می کنی، چون گویمت کن یا مکن

گه زلف سوی رخ بری، گه خال پیش لب نهی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵ - تتبع میر

 

ای رند درد آشام جز دیر مغان مأوا مکن

دل را به غیر از مغبچه‌ای جای دگر شیدا مکن

ساقی به صد فرخندگی چون بایدت پایندگی

گر یابی آب زندگی در جام جز صهبا مکن

در طوف باغ ای سیمبر گلرنگ می در جام زر

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

ای دل، بکوی او مرو، از بیخودی غوغا مکن

خود را و ما را بیش ازین در عاشقی رسوا مکن

ای اشک سرخ و گرم رو، بر چهره ام ظاهر مشو

آبی که پنهان خورده ام در روی من پیدا مکن

تا چند ناز و سرکشی؟ آخر بجان آمد دلم

[...]

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰

 

ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن

آغاز عشق است ای پسر اینها مکن اینها مکن

ول یاری بدان رسمی‌ست خوبان را کهن

ای از همه بی رحم تر رسم نوی پیدا مکن

گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز

[...]

وحشی بافقی
 

ملا احمد نراقی » دیوان اشعار » منتخب غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

ای بر کفت تیغ جفا از قتل ما پروا مکن

بگذشته ایم از خون خویش اندیشه از فردا مکن

آسوده در مهد لحد خوابیده اند این مردگان

بگذارشان در خواب خوش آن لعل را گویا مکن

نه جان نه سر، نه دین، نه دل ماند از برای عاشقان

[...]

ملا احمد نراقی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸

 

شبها به بزم مدعی ای بی مروت جا مکن

آرام جان او مشو، آزار جان ما مکن

از بهر حسرت خوردنم، لب بر لب ساغر منه

دست از پی آزردنم در گردن مینا مکن

در بزم غیر ای بی وفا بهر خدا مگذار پا

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode