گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۷

 

ما را نکردی گر حلال از لب شراب ناب خود

باری بهل کن یک نظر وقتی در آن جلاب خود

من خود ز بس بی طاقتی می خواهم از تو خنده ای

لیکن تو خنده من بکن در گردن عناب خود

خلقی ز مهتاب رخت شبها به ناله چون سگان

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode