×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳
تا کی ز خطه خوف آیی به صف رجا
برگیر پا و برو زین دار ملک فنا
عمرت به باغ امل یکروزه گشت چو گل
تو چون مه دو شبه طفل جهان صفا
طفلی ز بار رضا یکره دو تا شو و بس
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
مهر است بر تو مرا گرچه ز روی جفا
چون کین صدر اجل، یاریگر اجلی
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
در بذل جود و عطا در کسب مدح و ثنا
قولی بود همه کس، او قولی و عملی
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
عرض تو را نبود بس حاجتی به ثنا
خورشید راست هیم خود حلیه بی حللی
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
افضال و لطف تو را اجماع قدر تو را
یکسان به قول و عمل جبری و معتزلی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴
رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا
چشم و چراغ مرا جائی ئشگرف و چه جا
جائی که هست فزون از کل کون و مکان
جائی که هست برون از وهم ما و شما
صحن سراچهٔ او صحرای عشق شده
[...]