گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۲

 

ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین

ای تو چنین و صد چنین مخدوم جانم شمس دین

تا غمزه‌ات خون ریز شد وان زلف عنبربیز شد

جان بنده تبریز شد مخدوم جانم شمس دین

خورشید جان همچون شفق در مکتب تو نوسبق

[...]

مولانا
 
 
sunny dark_mode