گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۴

 

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم

وی مطربان ای مطربان دف شما پر زر کنم

ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم

وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم

ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج

[...]

مولانا
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۴ - غزل

 

خواهم که امشب خدمتی چون ساقر اندر خور کنم

کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم

چو عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت

گر در ببندی خانه را ، از روزنت سر بر کنم

چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن

[...]

سلمان ساوجی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۶

 

در راه شهرستان جان از عشق شه رهبر کنم

وز خاک پای عاشقان بر فرق سر افسر کنم

آیم بدریای قدم وز فرق سر سازم قدم

در بحر چون غوطی خورم دامن پر از گوهر کنم

در دار ضرب کبریا از عشق جویم کیمیا

[...]

حسین خوارزمی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴

 

آورده اقبالم دگر تا سجدهٔ این در کنم

شکرانهٔ هر سجده‌ای صد سجدهٔ دیگر کنم

کردم سراپا خویش را چشم از پی طی رهت

کز بهر سجده بر درت خود را تمامی سرکنم

گوگرد احمر کی کند کار غبار راه تو

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode