مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰
امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد
سلطان سلطانان ما از سوی میدان میرسد
امروز توبه بشکنم پرهیز را برهم زنم
کان یوسف خوبان من از شهر کنعان میرسد
مست و خرامان میروم پوشیده چون جان میروم
[...]
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - این شعر در حضور شیخ ابواسحاق بن محمود شاه گفته شد
خواجوی دزد کابلی از شهر کرمان میرسد
موری است او در شاعری، نزد سلیمان میرسد
معنی مبر ای بوالهوس! شاعر ندزدد شعر کس
معنی بکر شاعران از عالم جان میرسد
دزدی مکن ای خردهدان، کالا ز دزدان کن نهان
[...]
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۶۷ - و له ایضا
از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان میرسد
یا در بر صاحبدلان آن راحت جان میرسد
در مجلس آزادگان در بزم کار افتادگان
گلبرگ خندان میدمد، سرو خرامان میرسد
یعقوب بینا میشود، دولت مهیا میشود
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷
هردم بشارتهای دل از هاتف جان میرسد
هرکس که از جان بگذرد آخر به جانان میرسد
یک دم میاسا روز و شب مردی بجو دردی طلب
چو جان ز درد آمد به لب ناگاه درمان میرسد
ره گرد راز آید ترا شیب و فراز آید ترا
[...]