گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴

 

شب کان مه من بر دلم از غصه پیکان بشکند

از چشم طوفان بار من، از گریه طوفان بشکند

هر لحظه زد غم حاصلم در خاک و در خون منزلم

آن روزنی کاندر دلم از غمزه پیکان بشکند

گر عاشقان را از ستم بشکست، او را عیب نیست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode