گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰ - در تهنیت عید و مدح جلال الدین شروان شاه اخستان‌بن منوچهر

 

عید است و پیش از صبح‌دم مژده به خمار آمده

بر چرخ دوش از جام جم یک نیمه دیدار آمده

عید آمد از خلد برین، شد شحنهٔ روی زمین

هان ماه نو طغراش بین امروز در کار آمده

کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۱ - مطلع دوم

 

ای با دل سودائیان عشق تو در کار آمده

ترکان غمزت را به جان دلها خریدار آمده

آئینه بردار و ببین آن غمزهٔ سحر آفرین

با زهر پیکان در کمین ترکان خون‌خوار آمده

تو بادی و من خاک تو، تو آب و من خاشاک تو

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۲ - مطلع سوم

 

مهر است یا زرین صدف خرچنگ را یار آمده

خرچنگ ناپروا ز تف، پروانهٔ نار آمده

بیمار بوده جرم خور سرطانش داده زور و فر

معجون سرطانی نگر داروی بیمار آمده

آن کعبهٔ محرم نشان، وان زمزم آتش فشان

[...]

خاقانی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۳

 

ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده

وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده

ای مه غلام روی تو گشته زحل هندوی تو

وی خور ز عکس روی تو چون ذره در کار آمده

ای در سرم سودای تو جان و دلم شیدای تو

[...]

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۰

 

عید است خوبان نیم شب در کوی خمار آمده

سرمست گشته صبحدم، غلتان به بازار آمده

عید آمد از چرخ برین، پر شادمانی بین زمین

مه را چو زرین جام بین از بهر خمار آمده

با ظلمت شب شکل مه چون ناخن شیر سیه

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۱

 

ای قبله ابروی تو محراب ابرار آمده

محرابیان در کوی تو از قبله بیزار آمده

هم عاشقان در شست تو، هم روزه داران مست تو

هم زاهدان از دست تو در بند پندار آمده

وه کان کمند عنبرین مشک خم اندر خم و چین

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۰

 

عید است خوبان نیم شب در کوی خمار آمده

سرمست گشته صبحدم، غلتان به بازار آمده

امیرخسرو دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار آمده

طاووس رنگین بال بین، افسونگر مار آمده

در دیر شد رقصان صنم، یا میچمد صید حرم؟!

یا در گلستان ارم، سروی برفتار آمده؟!

چون رخ ز می رخشان کند، خورشید و مه پنهان کند؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۷

 

عید است و ساقی با قدح سرمست و خمار آمده

می خورده و سرخوش شده در شهر و بازار آمده

زاهد بیاور سبحه را زنار بستان در عوض

کان مغبچه در بتکده با زلف و زنار آمده

جمشید فرخ کوکبه در بزم گردون هر شبه

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۸ - و له فی المدیحه

 

عیدست و جام زرنشان از می‌گران‌بار آمده

هر زاهدی دامن ‌کشان در دیر خمار آمده

زاهدکه‌کرد انکار می حیرت بدش ازکار می

از هرچه جزگفتار می اینک در انکار آمده

عیدست و یار دلستان بر دست جام ارغوان

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۹ - مطلع ثانی

 

جشنی ز نوروز عجم‌ کاراستش جمشید جم

جشنی که با کون و علم شاه جهاندار آمده

یعنی شجاع‌السلطنه آنکو ز قلب و میمنه

همرزم صد تن یک‌تنه در دشت پیکار آمده

اسکندر دارا خدم دارای اسکندر حشم

[...]

قاآنی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - مولودیه در مدح مظهر العجائب علی ابن ابیطالب «علیه السلام»

 

ای عاشقان خسته‌جان‌ یار آمد یار آمده

از خلوت آن‌ جان جهان اینک به بازار آمده

آن طلعت زیبنده را آن عارض‌ رخشنده را

آن اختر تابنده را هنگام دیدار آمده

طی سیزده‌ روز از رجب گردیده و طرزی عجب

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode