×
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بیخبر
تا مست دیدارت شدم از خود نمییابم اثر
ای همدم جان و روان جویی کنار از عاشقان
با ما چرایی سرگران رنجیدهای از ما مگر
در عشق تو بیچارهام، از خان و مان آوارهام
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
گروهی نشینند با خوش پسر
که ما پاکبازیم و صاحب نظر
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
شنیدم که در تنگنائی شتر
بیفتاد و بشکست صندوق در
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۱۶
صوفی یکی... به و زاهد از او.. به تر
این مسلمی...خشک آن کافری... به تر
... اند این مردمان یعنی زنان مردمان
وان کز پی اینان چمد زینان همه... تر
گیتی و هرچ اندر بوی بی برگ نخلی سست پی
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در ستایش نواب فریدون میراز طاب ثراه گوید
دوشینه کاین نیلی صدف گشت ازکواکب پر درر
در زد یکی گفتم کیی گفتا منم بگشای در
جستم ز جا رفتم دوان آسیمهسر دلدلکنان
تا جویم از نامش نشان تا گیرم از حالش خبر
پرسیدم آخر کیستی دزدی گدایی چیستی
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۲۰
این صرصر طوفان ثمر وین شعله نیران شرر
کم سوخت تا پایان ز سر
۱
۲