گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط

 

خواجه موید کز خرد نفسش همی معنی برد

چون بحر او موج آورد جان پرورد دین گسترد

ناصرخسرو
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد

در آتشم ز آب رخش کاب رخ من می برد

آنکو لبش گاه سخن هم طوطی و هم شکرست

طوطی خطّش از چه رو پر بر شکر می گسترد

سرو از قد چون عرعرش گل پیش روی چون خورش

[...]

خواجوی کرمانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

نبینی که جائی برخاست گرد

نبیند نظر گرچه بیناست مرد

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode