گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

ای بی تو گلهای چمن شسته به خون رخسارها

خار است بی رخسار تو در دیده گلزارها

شد پوستم بر استخوان چون چنگ خشک و از فغان

رگها نگر اینک بر آن افتاده همچون تارها

تا آفتاب و روی مه دیدند آن زلف سیه

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸

 

ای آنکه جانم سوختی با داغ محنت بارها

دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها

گرچه میان آتشم با داغ درد تو خوشم

عاقل اگرچه میکند بر حال من انکارها

با یادت ای پیمان گسل خالی شد از اغیار دل

[...]

حسین خوارزمی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها

هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها

از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم

اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها

ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

بندم به سینه دمبدم از سیم مژگان تارها

وز دل بر این قانون ز غم بیرون دهم آزارها

تا لعل شکر خای تو شد قیمتی کالای تو

درهر سر از سودای تو شوریست در بازارها

باشدکه یک گلبرگ تر آید چو رویت در نظر

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴ - تتبع حضرت مخدومی

 

ای از بهار حسن تو بر چهره‌ام گلزارها

در سینه زان گلزارها دارم خلیده خارها

از نیش هجرش متصل کو رشته جانم گسل

چون دوخت نتوان چاک دل زان سوزن و زین تارها

در کلبه غم گر برم آیی نیابی پیکرم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

ای بی‌تو از خون بسته گل مژگان من بر خارها

خار است دور از روی تو در چشم من گلزارها

هرچند کز آب بقا باشد خضر دور از فنا

بیند شهیدان تو را میرد ز حسرت بارها

خوش پای داری آنچنان کز دیدن آن ناتوان

[...]

اهلی شیرازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

در دل نشانم هر نفس خار تو، در گلزارها

شاید که روزی بردمد شاخ گلی زین خارها

شد خشت کویت لاله گون گلها دمید از خاک و خون

سرها زده اهل جنون هر گوشه بر دیوارها

افگنده چنگ از ضعف تن شوری عجب در انجمن

[...]

بابافغانی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها

وز آرزوی هر گلی در سینه دارم خارها

گر بی تو بگشایم نظر بر جانب گلزارها

از خار در چشمم فتد گلها و از گل خارها

دی خوب بودی در نظر، امروز از آن هم خوب تر

[...]

هلالی جغتایی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

بر وضع افلاک ای پسر کم تکیه کن در کارها

در راه سیلاب فنا پستند این دیوارها

بار تعلّق پرگران، جانِ بلاکش ناتوان

بر دوش تا کی چون خران خواهی کشید این بارها!

شد نقد عمر از کف روان سودی نه پیدا در میان

[...]

فیاض لاهیجی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

گل همنشین خار و خس در دامن گلزارها

وز خارخار عشق گل در جان بلبل خارها

تنها نه من از گلرخان هر دم کشم آزارها

یاری ندیده یارئی زین غیر پرور یارها

پر از هجوم بوالهوس کوی بتان از خاروخس

[...]

مشتاق اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

منزل بسی دور و بپا ما را شکسته خارها

واماندگان را مهلتی ای کاروان سالارها

آگه زرنج بادیه باشند واپس ماندگان

محمل نشینان را چه غم باشد ز زخم خارها

هر کس که در این کاروان فهمد زبان عشق را

[...]

طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛

زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!

من وصل یارم آرزو، او را بسوی غیر رو؛

نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!

زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان

[...]

آذر بیگدلی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴

 

ای زاب و رنگ عارضت شادابی گلزارها

هر خار گلزاری شود گر بگذری بر خارها

از کفر زلفت ای صنم ذکری برآید از حرم

بر گردن هر ذاکری شد سبحه چون زنارها

میخواست مانی تا کشد نقشی چو خطت دایما

[...]

نورعلیشاه
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۷

 

ای گل رویت بود مژگان به چشمم خارها

صد ماه کنعانی برم چون نقش بر دیوارها

احوال آزار مرا پرسیده بودی از کرم

سهل است با هجر تو بر جان سختی آزارها

لیک از وفور انتظار، شد چشم گریانم چهار

[...]

خالد نقشبندی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۰ - هاشم شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای دوستان ای دوستان رفتم ز خود من بارها

تا آنکه دیدم یار را در کسوت اغیارها

وحدت چو آمد در نظر کثرت شد از پیش بصر

بت‌ها شکستم سر به سر وارستم از ادبارها

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۰ - هاشم شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای دوستان ای دوستان رفتم ز خود من بارها

تا آنکه دیدم یار را در کسوت اغیارها

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode