گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷

 

صبحست ساقی خیز و ده آن ساغر دوشینه را

کز زنگ غم چون آینه سازد مصفی سینه را

برقع بماهت تا بچند از زلف مشکین افکنی

در زنک مپسند اینقدر ای سنگدل آیینه را

در کنج سینه تا بکی گنجی تو پنهان میکنی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴

 

ای زاب و رنگ عارضت شادابی گلزارها

هر خار گلزاری شود گر بگذری بر خارها

از کفر زلفت ای صنم ذکری برآید از حرم

بر گردن هر ذاکری شد سبحه چون زنارها

میخواست مانی تا کشد نقشی چو خطت دایما

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۸

 

من در تاج خسروان آن لؤلؤ لالا ستم

در قعر بحر بیکران آن گوهر یکتاستم

گه نار و گه نور آمدم گه مست مخمور آمدم

بردار منصور آمدم هم لا و هم الاستم

من مست جام کوثرم در قلزم جان گوهرم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۰۷

 

باز آمدم موسی صفت ظاهر ید بیضا کنم

فرعون و قومش سربسر مستغرق دریا کنم

باز آمدم همچون خلیل از معجزات دمبدم

نمرودی و نمرود را معدوم و ناپیدا کنم

باز آمدم عیسی صفت گردن زنم دجال را

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۱۸

 

من مست جام وحدتم هذا جنون العاشقین

مطلق زقید کثرتم هذا جنون العاشقین

جان در سر جانانه شد دل در سر پیمانه شد

تن ساکن میخانه شد هذا جنون العاشقین

گه نور گه نار آمدم گه گل گهی خار آمدم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۱۹

 

ای جان و ای جانان من هذا جنون العاشقین

ای وصل و ای هجران من هذا جنون العاشقین

راه مرا پایان تو ئی درد مرا درمان توئی

جان مرا جانان توئی هذا جنون العاشقین

دیوانه رویت منم آشفته مویت منم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۷

 

دیوانه شو دیوانه شو از خویشتن بیگانه شو

از خویشتن بیگانه شو دیوانه شو دیوانه شو

مستانه شو مستانه شو بین چشم مست آن صنم

بین چشم مست آن صنم مستانه شو مستانه شو

پروانه شو پروانه شو شمع جمال او نگر

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۸

 

ایستاده شو ایستاده شو زین بیش منشین از طلب

زین بیش منشین از طلب ایستاده شو ایستاده شو

سجاده شو سجاده شو در پاش از افتادگی

درپاش ازافتادگی سجاده شو سجاده شو

دلداده شو دلداده شو از جان و دل دلدار را

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۹

 

جز یار در بزم جهان دلدار کو دلدار کو

دلدار در دار جهان جز یار کو جز یار کو

پندار کو پندار کو جز جبین عاشقان

جز در جبین عاشقان پندار کو پندار کو

عطار کو عطار کو جز خاک مشک افشان او

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۲

 

ساقی بیا در جام کن آنباده گلفام را

تا ریشه از دل برکنم خار غم ایام را

پنهان ز مردم تا بکی نوشم بزیر خرقه می

بی پرده خواهم تا چو جم در دست گیرم جام را

جز خاراند و هم بدل نگذاشت از شادی گل

[...]

نورعلیشاه