گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

از بس که دایم بی‌گنه آزرده‌ام از یار خود

شرمندگیها می‌کشم، پیش نصیحت‌کار خود

صد بار اگر افسون کنم، شور جنون افزون کنم

یارب چه سازم چون کنم،‌ درمانده‌ام در کار خود

فارغ ز ذوق محفلم، وز ساز عشرت غافلم

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

ای مایه آزار دل، فکر دل‌زاری بکن

شکرانه آزادگی، یاد از گرفتاری بکن

غمزه‌زنان، جولان‌کنان،‌ با این و با آن همعنان

ز افتادگان چون بگذری، رو در قفا باری بکن

ای قتل مردم کار تو، باقی‌ست چندین جان هنوز

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خونریز تو

خونبار چون مژگان ما، فتراک صیدآویز تو

صد چشمه خون از دلم، تیر تو بگشود و نشد

سیراب ازین خونابها، نخل بلاانگیز تو

چون می‌شود هر صلح تو، سرمایه جنگ دگر

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode