گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید غدیر و ستایش علی بن ابیطالب سلام الله علیه

 

مست از غدیرخم نگر مهر و مه و ارض و سما

آری مجو هوشی دگر چون شد سقایت با خدا

می وحی و خمش عقل کل پر ز و غدیر از بوی گل

بخشنده سلطان رسل نوشنده شاه اولیا

چو نشد علی بر انس و جان مولای پیدا و نهان

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در تهنیت ولادت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام

 

ماه مبارک چهر من می ده که شد ماه رجب

و اندر طرب شیر عجم از مولد میر عرب

همچون رخت با صد صفا هر ساله بین عشرت فزا

جشنی زحب شاه ما رخت افکن از ما رجب

جشنی چو طور اسرار گو بیضا بچوگانش چوگو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - وله

 

در قرن شاه راستان صاحبقران راستین

مه بوسه کردش آستان خور جلوه کردش زآستین

از سیر مهر آسمان گشتش قرین سال قران

شاهیکه هست از پاک جان هم بیقران هم بیقرین

از بس بهر عشرتکده بستند رقاصان رده

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - وله

 

از شه بوالی حکم نو در نصب دیگر سال بین

تاکشته میسازد در و دولت نگر اقبال بین

حکمی بخلعت توامان روحی بقالب همعنان

پیرو جوانرا زین و آن سرگرم وجد و حال بین

ترک مرا زین جشن کل کز خلدگوئی داشت گل

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در جشن عید غدیر و منقبت مولای متقیان امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع)

 

چون پرشراب راز شد خم غدیر حیدری

من کنت مولی ساز شد از بربط پیغمبری

پرشد زمین زاسرار حق برشد ز چرخ انوار حق

هر باطلی درکار حق پا برگرفت از همسری

ترک من ای فرخنده خو شیرین زبان چرب گو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۰ - در منقبت شیر خدا و مرثیه سیدالشهدا علیهما السلام

 

ارواح و ابدانش فدا آن ممکن واجب سلب

کز هر سر مویش بپا صدرایت از اسرار رب

صافی دلش مرآت حق گفتش همه آیات حق

در هرصفت چون ذات حق فردیست نغز و منتخب

نار صنم نور صمد ساز صفا سوز حسد

[...]

جیحون یزدی
 
 
sunny dark_mode