×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳۸
چون بستدی دل من، پرسشم کن به ازین
بردی چو جان ز تنم، تیرم مزن ز کمین
زان ره که خنده زنان آیی چو سرو روان
خواهم که هم به زمان خاکی شوم به زمین
ای بنده مهر و مهت، صد جان ته کلهت
[...]
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۶ - و برای او همچنین
از بهر فرمان عبیدالله بد آئین
بستند چشم از احترام عترت یاسین