گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۵

 

کردم چه از لا رخ سوی الا

دیدم مبین خود را در اسما

دادم چو ساقی آنجام باقی

از پای تا سرگشتم همه لا

نا اسم و رسمی نه وضع و شکلی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۳

 

این عکس ساقیست در جام ساطع

یا گشته مهری از باده طالع

تا سوزدم جان آمد بجولان

آتش عنانی چون برق لامع

زلفت که جمعی کرده پریشان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۰

 

ای ماه رویت چون مهر تابان

ما را بکویت از مشرق جان

خلقی بکویت هر سو شده جمع

جمعی ز مویت گشته پریشان

روی تو برجی پر ماه انور

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵

 

ای خاک پایت بر فرق من تاج

فرقم بتاجی گردیده محتاج

تو شاه خوبان در حسن و خوبی

خوبان فرستند بر در گهت باج

افغان که زلفت از کافری کرد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۰۲

 

امشب نگارم با روی چون ماه

از در درآمد الحمدلله

زلف درازش حبل المتین است

کان دست ندهد با عمر کوتاه

رازش که عمری در دل نهفتم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۳ - حکایت

 

چون سروآزاد برسر فرازان

هرسو نشاندی دربند فرمان

از کفر زلفش بس مر دره را

زنار بستی بر گردن جان

خود بت پرست و در بت پرستیش

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode