گنجور

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین

 

نگاری که بد طیلسان پرنیانش

بزر از چه منسوج شد پرنیانش

نگاری که نوروز کرد از درختان

چرا باز بسترد باد خزانش

خصومت کند باغ با باد ازیرا

[...]

عنصری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸۹

 

سری را که بالین شود آستانش

بود بخت بیدار خواب گرانش

فتاده است کارم به خونریز طفلی

که گلگون شود اسب نی زیر رانش

رسانده است ناسازگاری به جایی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۰

 

سخن تانگردد چو موی میانش

محال است آید برون ازدهانش

به مژگان دگر بازگشتن ندارد

نگاهی که افتد به سرو روانش

ز بس لطف، چون رشته از عقد گوهر

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode