×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۶ - شگفتی جزیرۀ بند آب
شوی کار دیو بدآیین کنی
پس آنگاه بر دیو نفرین کنی
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
کنون گر تو ساز نو آیین کنی
بترسم که سر در سرگین کنی
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴۶
سپهرا من از گردشت فارغم
مرا کی توانی که غمگین کنی
نه نایم که بر بسته باشم کمر
بدان تا مرا کام شیرین کنی
نه نرگس که سر پیشت آرم فرود
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۶۲
سپهرا من از شادیت غارغم
مرا چون توانی که غمگین کنی
ندارم ز تو هیچ امید و بیم
اگر مهر وزری و گر کین کنی
نه میخم که بندم به پیشت کمر
[...]