گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸

 

چو بر جان من شد هوای تو غالب

جمال تو را جان من گشت طالب

اگر چه ندارم ز وصل تو حاصل

همی باد بر من هوای تو غالب

دلی دارم راغب دل ربودن

[...]

ادیب صابر
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵ - وله ایضاً فیه

 

ایا سرفرازی که خورشید پر دل

که تندابرش چرخ او راست مرکب

ز بیم تو با تیغ گردد همه روز

ز سهم تو در خاک غلتد همه شب

شوی پی سپر همچو چوب معلّم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵ - فی مدح المرتضی الاعظم عضد الدنیا و الدین ابوعلی

 

قم اللیل یا صاحبی بالرکایب

و قطع لاجلی الفلا و السباسب

الی دار سلمی و بلغ سلامی

بدان گلعذار مسلسل ذوایب

ز مأوای مألوف دورم ولیکن

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در شكایت از روزگار

 

سقی الله لیلا، کصدغ الکواعب

شبی عنبرین خال مشکین ذوایب

فلک را به گوهر مرصع، حواشی

هوا را به عنبر مستر، جوانب

درفش بنفش سپاه حبش را

[...]

سلمان ساوجی
 

نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - سید حسن ترمدی گوید

 

سلام علی دار ام الکواعب

بتان سیه چشم مشکین ذوائب

در جواب او

(لبسنا لباسا لطیف الجبائب)

شی صوف مشکین صفت در غیاهب

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - سید حسن ترمدی گوید

 

سلام علی دار ام الکواعب

بتان سیه چشم مشکین ذوائب

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - سید حسن ترمدی گوید

 

(لبسنا لباسا لطیف الجبائب)

شی صوف مشکین صفت در غیاهب

بزیر منور عروس منصه

تتقها بگردش مشلشل جوانب

زدیبای چینی حلل را محلی

[...]

نظام قاری
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

بدا برق بطحاء و الدمع ساکب

زهی عشق مستولی و شوق غالب

خوش آن برق رخشان که از کوی جانان

درخشد چو بر آسمان نجم ثاقب

نگاری که روبند حوران جنت

[...]

جامی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح ابراهیم میرزا

 

شبی در سیاهی چو روز مصایب

گشوده چو اهل مصایب ذوایب

شکن بر شکن همچو زنجیر سودا

گره بر گره همچو ابروی حاجب

دعا گمره شاهراه اجابت

[...]

میلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - و له فی القصاید

 

دریغا که با خود ندیدم مصاحب

رفیقی موافق، انیسی مناسب

رفیقی که پرسد غمم در مکاره

انیسی که جوید دلم در مصائب

کسانی که با من زنند از وفا دم

[...]

آذر بیگدلی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - د‌ر مدح حاجی میرزا آقاسی فرماید

 

دو قلاع کفرند با هم مصاحب

یکی تیغ خسرو یکی‌کلک صاحب

یکی خرمن ظلم را برق خاطف

یکی‌کشتهٔ عدل را مزن ساکب

یکی ضبط ملک عجم را مزاول

[...]

قاآنی
 
 
sunny dark_mode