گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۷

 

سوار سخن را ضمیر است میدان

سوارش چه چیز است؟ جان سخن دان

خرد را عنان ساز و اندیشه را زین

براسپ زبان اندر این پهن میدان

به میدان خویش اندر اسپ سخن را

[...]

ناصرخسرو
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - در مدح فضل بن عمران

 

حکیم و کریم آمدند از دو عمران

کلیم خدا و کریم خراسان

عنایت گر دین یزدان که در دین

صلابت نماید چو موسی بن عمران

سرافراز فضل بن عمران که دارد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵ - چون صدراعظم مجدالدین ابوالحسن عمرانی از سمرقند بازآمد و سلطان تشریفش فرمود اعدا بر او افتریها کردند در دفع آن افتریها انوری این قصیدهٔ بگفت

 

سه ماهه فراقت بر اهل خراسان

بسی سال بودست آسان و آسان

به جانت که گر بی‌خبرهاء خیرت

خبر داشت کس را تن از دل دل از جان

زبان بود در کامها بی‌تو خنجر

[...]

انوری
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۲

 

دعا گوی دولت اثیر آنکه وقتی

بخدمت رسیده است درجیش سلطان

مبارک ضمیر تو اشعار او را

پسندیده و گرده تحسین فراوان

بسش داده تعریف و تشریف با تو

[...]

اثیر اخسیکتی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۸

 

ببردی دلم را بدادی به زاغان

گرفتم گروگان خیالت به تاوان

درآیی درآیم بگیری بگیرم

بگویی بگویم علامات مستان

نشاید نشاید ستم کرد با من

[...]

مولانا
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - وله ایضا

 

اگر خرمنی را تبه کرد برقی

که دودش گذر کرد از چرخ گردان

وگر خانه‌ای را ز جا کند سیلی

که صد دیده گردیده چون ابر نیسان

وگر بحر جمعیتی خورده برهم

[...]

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در ستایش میرمیران

 

بهار آمد و گشت عالم گلستان

خوشا وقت بلبل خوشا وقت بستان

زمرد لباسند یا لعل جامه

درختان که تا دوش بودند عریان

دگر باغ شد پر نثار شکوفه

[...]

وحشی بافقی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه

 

فلک رتبه سبحانقلی خان که باشد

گدای درش قیصر روم و خاقان

بخارا ز یمن قدوم شریفش

زند خاک در چشم هندوصفاهان

ز بهر جلوس وی ایستاد گیتی

[...]

سیدای نسفی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

امیر فلک آستان فخر گیتی

خدیو ملک پاسبان خان دوران

سپهر ایالت جهان عدالت

طراز جلالت محمد تقی خان

کرم گستری کز پی بذل دستش

[...]

سحاب اصفهانی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۱۱ - خطاب به حضرت والا شاهزاده شمس الشعرا گوید

 

ایا شمس گردون فضل و بلاغت

زتو تربیت یافته هر سخندان

تو را می سزد دعوی فضل کردن

که داری به دعوی زگفتار برهان

تو را می سزد مدحت شاه گفتن

[...]

محیط قمی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - با کاروان نور

 

فرو ریزم از دوری روی جانان

ز سرچشمه چشم، سیل فراوان

فرو ریزیش، لیک نی قطره قطره

چو از ابر ریزنده، باران نیسان

فرو ریزیش کامد از نیم رشحش

[...]

افسر کرمانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

 

تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان

که شد از شرف مطلع نور یزدان

مهی تافت کش بنده شد مهر تابان

بزد سروری خیمه در ملک امکان

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

 

خط و خال آن مصدر دین و ایمان

زبور است و توریه و انجیل و فرقان

به هریک زلی و نبی اوست همشان

بود اندر آئینه او نمایان

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode