گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۷

 

حدیث جم و جام لاغ است و لابه

خوش آن سر که با جام گوید قرابه

به آب می آباد کن کاخ عیشم

که رو در خرابی نهاد این خرابه

نخواهم ز درد قدح دست شستن

[...]

جامی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱

 

مرا حسن و عشقست زاری و لابه

خداوندگار و نبی و صحابه

کشد ماه در پرده سر گربرآرد

سر از پرده آن ماه زرین عصابه

تراود ز چاک دلم روز و شب خون

[...]

مشتاق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode