گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸

 

چو دولت قدم کرده از سررسیدم

بعالی جناب تو مخدوم مفضل

مرا ازوحل پای در گل که درمان

نهاد از سر منع دستیم بر دل

بدینسان تو مداح نو را پسندی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۵۵

 

ز من بشنو ای خواجه پیرانه پندی

گرت در نصیحت مزاجیست قابل

اگر جاه جوئی بجمع اعاظم

و گر جای خواهی بجرگ افاضل

مکن بخل را پیشه در هیچ حالی

[...]

ابن یمین
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

چو پیوند با دوست می خواهی ای دل

ز چیزی که جز اوست پیوند بگسل

مکن شهپر عرش پرواز خود را

درین وحشت آباد آلوده گل

تو را ذروه اوج عزت نشیمن

[...]

جامی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

بر آنم که از دلبران بر کنم دل

نه سهل است کار چنین رب سهل

تو توفیق ترک هوا بخش یارب

که این شیوه آسان نماییست مشکل

دلا تا بکی سازد از ساده لوحی

[...]

فضولی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

زآمیزش جسم و آلایش جان

چنان گشتی از جوهر خویش غافل

که جان رابه صد فکرت از تن بدانی

زهی فکر باطل زهی جهل کامل

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

زآمیزش جسم و آلایش جان

چنان گشتی از جوهر خویش غافل

شیخ بهایی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح ابوالحسن علی بن ابیطالب گوید

 

ز دل با تو ای شوخ شیرین‌شمایل

چه گویم که کارت نیفتاده با دل

گرفتم که از حال دل با تو گویم

ترا ز آن چه پروا مر از آن چه حاصل

که آگاهی از حال کشتی نشینان

[...]

طبیب اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

نظر کن به تاریخ شاهان پیشین

که رفتند زین دیر دیرین محافل

کجا شد فریدون فرخنده سیرت

کجا رفت کیخسروآن شاه عادل

روان است پیوسته از شهر هستی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در وادی سلوک

 

زهی از توام حل، جمیع مشاکل

خهی، از توام کام دل گشته حاصل

زهی ظاهر از توست رخسار یزدان

خهی، کامل از توست هر شیء‌ کامل

فلک را تو رخشنده داری کواکب

[...]

افسر کرمانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۱ - سرود ملی

 

چو ویرانه شد ملک کی، کشور جم

ز علم و هنر باید افراشت پرچم

ز همت کمر ساخت از عدل خاتم

ز تقوی کلاه و ز دانش حمایل

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode