گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۱

 

چه خوش گفت مزدور با آن خدیش:

مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد

 

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کردهٔ خویش ریش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

به رسم نماز آمدندیش پیش

و ز او برگرفتند آیین خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲

 

خورشگر بدیشان بزی چند و میش

سپردی و صحرا نهادند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲

 

پرستنده کردیش بر پیش خویش

نه بر رسم دین و نه بر رسم کیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

نگاری نگارید بر خاک پیش

همیدون بسان سر گاومیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۸

 

به پیلان گردون کش و گاومیش

سپه را همی توشه بردند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱

 

فریدونش فرمود تا رفت پیش

بکرد آشکارا همه راز خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱

 

چرا تو نسازی همی کار خویش

که هرگز نیامدت ازین کار پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

فریدون از آن نامداران خویش

یکی را گرانمایه‌تر خواند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

که ما را به گیتی ز پیوند خویش

سه شمع‌ست روشن به دیدار پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

مرا خوارتر چون سه فرزند خویش

نبینم به هنگام بایست پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

از آن رفتن جندل و رای خویش

سخنها همه پاک بنهاد پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۴

 

فرستادشان لشکری گشن پیش

چه بیگانه فرزانگان و چه خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۷

 

از آن تاجور نامداران پیش

ندیدند کین اندر آیین خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۹

 

پذیره شدندش به آیین خویش

سپه سربسر باز بردند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳

 

نه خوب آمدی با دو فرزند خویش

کجا جنگ را کردمی دست پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۴

 

بدام آیدش ناسگالیده میش

پلنگ از پس پشت و صیاد پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۴

 

بدانی که کاریت هولست پیش

بترسی ازین خام گفتار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۵

 

بدارید یکسر همه جای خویش

یکی از دگر پای منهید پیش

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۵۴
sunny dark_mode