گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

چو گردد شب از تیرگی نا امید

سپیده برآرد درفش سپید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۶ - رزم دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

سپهبد به یک تک در اسپش رسید

برآورد گرز و غوی برگشید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

کسی را جهانبان ز بن نافرید

که از پیش روزی نکردش پدید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

از آن پس بر سبزدشتی رسید

همه کو کنار و گل و سبزه دید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

سپه برد تا نزد بیشه رسید

بر بیشه صف سپه برکشید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

ببوسید و پرسید چیزی که دید

سپهبد همی گفت و شه زو شنید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

چو شد چهره ادهم شب سپید

به زربفت روزش بپوشید شید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۱ - پند دادن گرشاسب نریمان را

 

هنرها به برنایی آور پدید

ز بازی بکش سر چو پیری رسید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

یکی ده منی جام زر پر نبید

ندانستی آنرا به جز شه کشید

اسدی توسی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode