گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۲ - شگفتی جزیره هر دو زور و خوشی هوا و زمین

 

همه کوهش از رنگ گل ناپدید

همه راغ پُر سوسن و شنبلید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه

 

سپهدار شد خیره دل کآن شنید

همیگفت کس زور ازینسان ندید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را

 

چرا ز آن که سود اندر او ناپدید

تن پاک را کرد باید پلید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۴ - بازگشت گرشاسب و صفت خواسته

 

سریری ز زر بر دو پیل سپید

ز یاقوت تاجی چو رخشنده شید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

چو این آگهی نزد اثرط رسید

گل شادی اندر دلش بشکفید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

زمین بوسه داد آفرین گسترید

سه ساله همه یاد کرد انچه دید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

ز ناگه بَرِ مرغزاری رسید

درختان بار آور و سبزه دید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

جدا هر یکی هر شگفتی که دید

همی گفت هر گونه و او شنید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

دو منزل چو بگذشت جایی رسید

برهنه بسی مردم افکنده دید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

هوا زی جهان پهلوان را بدید

که در سایه گل همی مل کشید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

چو دایه رخ ماه بی رنگ دید

بپرسید کت نو چه انده رسید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

یکی بند بر جانم آمد پدید

که دارد به دریای بی بن کلید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۹ - آمدن دختر قیصر به دیدار گرشاسب

 

یکی جام زرین به کف پُر نبید

چو لاله می و جام چون شنبلید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن

 

بدو گفت کانت به گوهر رسید

بر شادی از رنجت آمد پدید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن

 

بتو داشتم عود هندی امید

کنون هستی از آزمون خشک بید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی

 

چو گرشاسب نزدیکی دژ رسید

ز که دیدبانش جرس برکشید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی

 

سر از سنگ او پهلوان درکشید

ازو رفت و شد در زمین ناپدید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۳ - جنگ نوشیار با انبارسی

 

همان گه شه کابل اندر رسید

همه دشت و که کشته و خسته دید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل

 

درفش شه کابل آمد پدید

سپاه از پسش یکسر اندر رسید

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او

 

غو دیده بان از برِ مه رسید

که آمد درفش سپهبد پدید

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode