×
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
به سیم آیدت نان و دارو پدید
به سیم این دوگیتی توانی خرید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
که تا شهریاری سوی تو رسید
جهان چند از این شهریاران بدید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
که نتوانم او را به دو دیده دید
سرش بی گمانی بباید برید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
سرانجام کارت به جایی رسید
کت اندر مقامی بباید خزید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
چو چشم سپهبد به بهمن رسید
فرودآمد و آفرین گسترید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
چوباد اندر آمد به سقلی رسید
خروشی به چرخ برین برکشید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
پشوتن زقلب سپه چون بدید
خروشید و تیغ از میان برکشید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
تخواره چو او را بدان سان بدید
باستاد بر سرش زخمی رسید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۶ - فرستادن بهمن،سیه مرد را بر سر راه فرامرز
ازین رنج کامروز بر وی رسید
نیارد برین بوم و برآرمید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
فرامرز یل گرز را برکشید
جز از کوشش،آن روز چاره ندید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
به هر حمله ای لشکری بردرید
به هر سطوه ای شد صفی ناپدید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۰ - سخن در بی وفایی روزگار
که او چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۲ - مناجات شهریار مرحوم خدابخش
تواز قدرت خویش گشتی پدید
تو دادی در بسته ها را کلید