گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳ - آغاز قصه

 

فگنده به لولو بر از لاله بند

پراگنده بر سرو سیمین کمند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

بگفت: ای کهن گشته پیر نژند

یلان عرب نیزه چونین زنند؟

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

بد از هجر بر پای من پای بند

به مرگ پدر گشت جانم نژند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

نگونسار خود را برو برفگند

همی کرد نوحه به بانگ بلند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر

 

ولیکن به جانش نیامد گزند

ز بازوی خود نوک نیزه بکند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر

 

کی بروی به حیلت نهادست بند

به تیمار هجران و بیم گزند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

کنونم مکش، دست و پایم ببند

ببر نزد آن زاد سر و بلند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

عمامهٔ خز از سر به بیرون فگند

به لشکر نمود آن دو مشکین کمند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

فروهشت تیغش بسوی سمند

سر و گردن اسپ در بر فگند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

پسر سخت نیرو بد و زورمند

بتن بود مانند سرو بلند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۱ - رفتن ورقه به یمن

 

زخیمه تن خویش بیرون فگند

پراشید بر سرو مشکین کمند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب

 

سبک باره را ورقهٔ هوشمند

به حیلت به شهر یمن در فگند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

من آنم کجا از سپهر بلند

زحل را در آرم به خم کمند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

دگر باره زد بانگ را بر سمند

پس آواز کردش به بانگی بلند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

کتا یک به یک اندر آرم ببند

سران را سر آرم به خم کمند.

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

برمح و به شمشیر و گرز و کمند

سپه را همه جمله بر هم فگند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

ز دینار و ز تاج و تخت بلند

ز گاو و خر و استر و گوسفند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

بسی اشتر و گاو با گوسفند

نکشت و گشاد از سر بدره بند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

هلالش بگفت: ای شه هوشمند

نخستین به سوگند خود را ببند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه

 

به فندق گل از ماه رخشان بکند

به خاک اندر افگند مشکین کمند

عیوقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode