گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۵

 

جز او را نخواهیم کس پادشا

اگر دادگر باشد و پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۷

 

بدو گفت موبد که ای پادشا

خردمند و بادانش و پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱

 

به فرزند و زن نیز هم پادشا

خنک مردم زیرک و پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴

 

به راهام را گفت کای پارسا

گر آزادیم بشنود پادشا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰

 

همی گفت هرکس کزین پادشا

بپیچد دل مردم پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۱

 

ز گرگان بیامد به شهر نسا

یکی رهنمون پیش پر کیمیا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹

 

نبد بر زن و زاده کس پادشا

پر از غم دل مردم پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۶

 

بدو گفت بهرام کای پادشا

بهند اندرون شاه و فرمانروا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۰

 

جفا برگزیدی به جای وفا

وفا را جفا کی پسندی سزا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴

 

گر ایدونک باشد زیان از هوا

نباشد کسی بر هوا پادشا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد

 

چه باشد بگوید مرا پادشا؟

که این مرد دانا بد و پارسا

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان

 

که اویست بر پادشا پادشا

جهاندار و پیروز و فرمانروا

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۴۳
sunny dark_mode