گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۰

 

رخ تو چگونه بینم که تو در نظر نیایی

نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی

وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی

خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی

چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode