نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
گفتم ار پای مرغ را گیرم
زیر پای آورد چو نخجیرم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۷
همتم شد بلند و تدبیرم
جز به پیش تو من نمیمیرم
تو دهانم گرفتهای که خموش
تو دهان گیر و من جهان گیرم
زان ز عالم ربودهام حلقه
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۶۸ - در بیان آنکه چون مولانا قدسنا اللّه یسره العزیز نقل فرمود چلبی حسام الدین بولد گفت که بجای والد خویش تو بنشین و شیخی کن تا من در خدمت ایستاده باشم. ولد قبول نکرد و گفت که مولانا نگذشته است، حاضر است المؤمنون لایموتون چنانکه در زمان مولانا خلیفه بودی بعد از او هم خلیفه باش.
بکجا رو نهم کرا گیرم
چه بود چاره چیست تدبیرم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۱
اگر من از عشق آن دو رخ میرم
ای گل روضه دامنت گیرم
کاشی سازند از گلم مرغی
با کمان ابرونی زند تیرم
دیدم آن رخ بخواب خوش سحری
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷
خوش حیاتی که پیش او میرم
چون بمیرم به کیش او میرم
عشق او شمع و من چو پروانه
گرچه سوزد که در برش گیرم
گر زند ور نوازدم چون نی
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - تتمه قصه غوری
بعد ازین کنج عزلتی گیرم
رو به دیوار محنتی میرم
رضیالدین آرتیمانی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در بند تقدیر
هیچ کاری نشد به تدبیرم
چه کنم، مبتلای تقدیرم
با قضا من نه مرد مصلحتم
با قدر، من که و چه تدبیرم
چون گریزم ز دست بختِ سیاه
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
ز آنکه در این سراچه دلگیرم
پای در بند و تن بزنجیرم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۴
ز آنکه در این سراچه دلگیرم
پای در بند و تن بزنجیرم
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۶ - ایضاً فی رثاء القاسم بن الحسن علیهماالسلام
من به بند غمت چنان اسیرم
که تا بمیرم
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - جواب بهار به ادیب السلطنهٔ سمعین «عطا»
گرچه سخت از حیات دلگیرم
لیک خواهم که در وطن میرم