گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۵ - اولئک کالانعام بل هم اضل واُ‌ولئک هم الغافلون

 

زوگریزان جهان و او پویان

همچو دیوانگان جهان جویان

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۵ - در مرثیه

 

ای جهانت به مهر دل جویان

آسمان هم در این هوس پویان

مویه‌گر گشته زهرهٔ مطرب

بر جهان و جهانیان مویان

عمر خوش خوی رو ترش کرده

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

کی به غفلت چو دام و دد پویان

شیر مرغان غیب را جویان

نظامی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هشتم » بخش ۱ - سر آغاز

 

تو سبق برده‌ای ز نیکویان

ما ز عشق تو این غزل گویان:

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۴ - حکایت

 

فارغ است او ز ما و ما جویان

ز اشتیاق رخش غزل گویان:

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۵ - رفتن مولانا بجانب شام در جستجوی شمس الدین

 

که شده است اینچنین ورا جویان

هر طرف گشته خیره سر پویان

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۳ - در بیان آن که آدمی اوست که ممیز باشد تا تواند فرق کردن میان حق و باطل و دروغ و راست و قلب و نقد. از این رو می‌فرماید پیغامبر علیه السلام که اَلمُؤْمِنُ کَیِّسٌ ممیزٌ. در هر که تمیز باشد به نقش ظاهر فریفته نشود همچنانکه صراف به نقش درم و سکهٔ آن فریفته نمی‌شود، مردان حق صرافان‌اند نقد را از قلب و حق را از باطل میدانند و جدا می‌کنند و در تقریر آنکه مدح اولیاء میکردم شیطان از سر رهزنی که خلق اوست گفت از مدح دیگران تو را چه فایده و خواست که مرا از آن طاعت باز دارد. همچنانکه به شخصی که دایم یا رب میگفتی گفت چند یا رب میگوئی، چون تو را لبیکی جواب نمیرسد بدین طریق آن رهرو را از راه برد تا سال‌ها از ذکر و طاعت بماند. بعد مدت‌ها از حق تعالی بوی خطاب رسید که ترک یا رب گفتن چرا کردی. گفت از آن که لبیک جواب نمیرسید. حق تعالی فرمود که آن یا رب گفتن تو عین لبیک گفتن من است، آخر من تو را بر آن میدارم که یا رب میگوئی و اگر چنین نیست دیگران چرا نمیگویند. پس به خود آمد و دانست که آن منع مکر شیطان است. باز بر سر رشته افتاد و به یا رب گفتن مشغول شد

 

عاشقان اند آن طرف پویان

آنچنان تخت و بخت را جویان

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۳۱ - دعا و ختم کتاب

 

مدهش جز به دست خوشخویان

گوش دارش ز سنگ بدگویان

اوحدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode