گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸

 

از نکو بد نگو نمی آید

تو نکویی، نکو نمی آید

با من اربد کنی، نکو کن، از آنک

بد جز از تو نکو نمی آید

می روی سوی باغ با آن لطف

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode